گاه نوشته های (رها) محمد دلیریان |
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی آوای تو می خواندم از لایتناهی آوای تو می آردم از شوق به پرواز شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی امواج نوای تو به من می رسد ازدور دریایی و من تشنه ی مهرتو،چو ماهی وین شعله که با هر نفسم می جهد ازجان خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق تو را دارم و دارای جهانم همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی [ دوشنبه 89/6/29 ] [ 12:8 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |