می کند پاکیزه دل را شرح باران بسیج
بس صفا و عشق دارد جمع یاران بسیج
بانوی عالم همه افتادگانت عاشقند
پیرو راه ولایت نور ایمان بسیج
هرکه شد سرگشته کوی عزیز فاطمه
نیست سودای سرش در برگ درمان بسیج
گرکه خواهد هرکه بر روی مهش چین غمی
می زند بر قلب دشمن تیر و پیکان بسیج
راه بی پایان و هجر و ماتم و اندوه و درد
می شود پایان اگر خواهد،به پیمان بسیح
گرچه دنیا همچو می، افتاد در کنج سبوی
می دهد جان همچو می،میخانه را جان بسیج
ای رها عالم همه در ظلمت و تاریکیند
نور می بینم ز سیمای درخشان بسیچ
شاعر: محمد دلیریان
سروده شده در 1393/8/27 ساعت22:17
اینم اخرین سرودم تقدیم به همه بسیجیای واقعی