گاه نوشته های (رها) محمد دلیریان |
خدا. امروز باز هم زنگ زدم اقای ک بلاخره برداشت.گفتم حاجی بلاخره ج دادین ها ...ماشالله انقدر سرتون شلوغه که یه نه نتونستین با اس بفرستین. گفت اگر بدونید چقدر سرم شلوغه و کار دارم... قرارامونو گذاشتیم ..شرایطمو گفتم و گفت حقوقتو من میدم من میگم کجا بری و چطوری بری.... تشکر کردم و گفتم اگر طوری باشه که من تمام هفته رو بایستی برم اونجا خب نمیتونم همکاری کنم . گفت نه لازم نیست تمام هفته رو بری مهم اینه که روزی چند تا کار اماده کنی جاش مهم نیست زیاد... خوشحال شدم و قرار شد برم گزینش... خدایا دوست دارم کتاب پایی که جا ماند رو هم که اینترنتی سفارش داده بودم رسید و شروع کردم به خوندن. پ.ن: شاید روزنوشتهامو بعد این اپ کنم ... البته شاید ... اینم اولیش بود...... فدا مدا همه عزیزان عزیز [ پنج شنبه 92/7/11 ] [ 9:56 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |