گاه نوشته های (رها) محمد دلیریان |
توراگم می کنم هرروزوپیدا میکنم هرشببدین سان خوابها را باتوزیبامیکنم هر شبتبی این گاه را چون کوه سنگین می کندانگاهچه اتش ها که در این کوه برپا میکنم هر شبتماشایی ست پیچ و تاب اتشها...خوشا بر منکهپیج و تاب اتش را تماشا می کنم هر شبمرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوستچگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شبچنان دستم تهی گردیده از گرمای دست توکه این یخ کرده رااز بی کسی ها می کنم هر شبتمام سایه هارا می کشم بر روزن مهتابحضورم را زچشم شهر حاشا می کنم هر شبدلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویشچه بی ازار با دیوار نجوا می کنم هر شبکجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟که من این واژه را تاصبح معنا میکنم هر شب [ پنج شنبه 89/4/10 ] [ 12:37 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |