سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گاه نوشته های (رها) محمد دلیریان
 
قالب وبلاگ

این است پایان حکایت زرد مان
بغضی که اسمان داشت شکست
دیریست جاده  دگر  نمی زند
حرف از عبور خاطره های سبز
اینجاست اخر یک داستان تلخ
با ریزش اخرین برگ یک درخت
اری چقدر تلخ تمام شد
یک عمر زندگی و وداع برگ
دیریست قافله رفتست جا مانده ایم
تنها به خاطرتماشای فصل زرد
اینجاست که مرگ بی داد می کند
در فصل بی قراری برگ
از پشت لحظه های مبهم بی قراریمان
چون برگ زرد یک درخت غصه می خوریم
روز وداعست باید که خواند
این است پایان حکایت زردمان 
          پاییز85

                              رها

 

بغضی گرفته دلم را
هوا هوای باران است
دلم برای تو تنگ است
خانه تاریک است
ندیدمت اما؟
دلم چرا تنگ است؟
تو کیستی
غم ایام لخت پاییزی؟
بهاری اما دوست
بهاری اما دوست
رها رهایم کن

12/8/89

22:56   رها

تقدیم به روح ارام قیصر

 

اینم دو تا شعر نو باسه اونایی که گیر دادن زبان شعرت قدیمیه

البته به جز استاد محبوبی عزیزم که به اندازه دلتنگیام دلم باسش تنگ شده

من چند وقته گرفتار غزل شدم وگرنه 90 در صد شعرام نو و امروزیه

 


[ پنج شنبه 89/8/13 ] [ 11:31 عصر ] [ م.د(رها) ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 215503