گاه نوشته های (رها) محمد دلیریان |
مثل باران شد دلش بارید و رفت عشق را آنسوی اینسو دید و رفت زخمهاتان تا فلک بگشود بال زخمهای کهنه تان را دید و رفت اشک ها و غصه ها و دردها زخمها را یک به یک خندید و رفت دال دل را قاف عشقش وانهاد زانکه خود معشوق خود را دید و رفت حجم اندوهش زمین را جا نشد آسمان را یک نظر فهمید و رفت قلبها جا ماند از او .او پر گشود از زمین و از زمان ببرید و رفت ماه شد.مهتاب.شد بی تاب شد شعر را یک عمر جان تابید و رفت.
[ شنبه 92/10/21 ] [ 7:3 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
فقر یعنی خودت هر غلطی خواست بکنی....اما به دیگران که رسید...بدون اگاهی. امر و نهی کنی....قضاوت کنی....
فقر یعنی سرک بکشی در کار دیگران. [ جمعه 92/10/20 ] [ 3:15 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
بزن بارون بزن خیسم ترم کن..از اینی هم که هستم بدترم کن [ شنبه 92/10/14 ] [ 2:42 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
دلم یه دنیا گرفته [ جمعه 92/10/13 ] [ 11:37 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
رحلت پیامبر اکرم حضرت محمد صل الله و علیه و اله و شهادت امام حسن علیه السلام بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد............ امروز نمیدونم چرا تو افسران انرژیم صفر بود....خیلی روز بدی بود..نتونستم مطلبی بذارم... اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم [ دوشنبه 92/10/9 ] [ 9:41 عصر ] [ م.د(رها) ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |