وقتي چيزي را از دست دادي
درس گرفتن از آن را از دست مده
سلام دوست عزيزم
مخلصيم ودلتنگ ديدارتان.مدتي است كه سخت درگيرتدريس دركلاس هاي متعددهستم.صب ح وبعدازظهروبعضاشب نيز...
ديرسرزدنم رابه پاي گرفتاري هايم بگذاريد.
مشتاق ديدارم خيلي
اين روزا همه دلشون گرفته چرا!!!!!!!!!!!111
ممنونم که به وبلاگم اومديدو خونديدش.چرا ادرستونو اشتباه نوشتيد خودمو کشتم تا پيداتون کردم.چي مبهمه که متوجه نشديد؟
انشاالله تو کلاس ميفتي
من که اون امتحانايي رو که سخت بود همه رو تو سالن بودم الانم که امتحانام تموم شه منتظر نمرات درخشانم نشستم
اقاي رها منظورتون از تلخص تخلص بود!
گاهي نفس به تيزي شمشير مي شود
از هرچه زندگيست دلت سير مي شود
گويي به خواب بود جوانيمان گذشت
گاهي چه زود فرصتمان دير مي شود
کاري ندارم آنکه کجايي چه مي کني
بي عشق سر مکن که دلت پير مي شود
سلام رها!
آفرين! خيلي قشنگه! احساس و بيان زلالتان را ميستايم.
سلام دوست عزيز جناب رهاي خوب!
شعر دلتنگي هايتان را هم كه با آبي ترين احساس خود بسروده ايد خواندم و دلتنگ هم شدم ليك دوست خوب و خيلي نازنين گرچه دلهامان همه تنگ است و آسمان اش يكسره ابري باز بايد ياس را از دل برون كرد و كمي تا قسمتي هم از اميد و آرزوهامان نوشت
گرچه عشق امروز در غربت سراست باز بايد ساز عشقي زد و ني اميد را با ناي پر اميدي نواخت!
رهاي عزيز! زينبعد در انتظار اشعاري از تو خواهم بود كه نور اميد و عشق را بر دلها بتاباند هرچند . . .
شاد و آزاده زي تا زنده اي!