سلام شعر كوششي در مقابل شعر جوششي قرار داره. شعر جوششي برخاسته از درون آدمي است و آدمي براي خلق آن تلاش نميكند(رعايت وزن شعر قرار گرفتن قافيه و....)ولي شعر كوششي درست مقابل آن قرار دلرد به عبارتي ما آن را مي سازيم.
بتازگي بعضي از شبه شعرامو توي وبم نوشتم ببين و نظر بده تو قسمت معرفي وب نوشتمشون زير عكس خودم منتظر نظرتون هستم اكه زحمتي نيست به اساتيدتون نيز معرفي كنيد تا شايد نظري به اشعار لين حقير داشته باشند.
سلام سلامي چوبوي خوش آشناييبران مردم ديده را روشنايي
دوست عزيز وارجمندم ،خوبي روبراهي ؟ حال شما ؟احوال شما ؟
خواندم ولذت بردم واستفاده کردم . مگر مي شود به خانه دوست رفت ودست خالي برگشت ؟ مگر مي شود ديده به ديدار دوست باز کرد وخوشحال نشد؟.
دوستان را دوست دارم همچو خود .............
رواق منظر چشم من آشيانه توست کرم نما وفرود آ که خانه خانه توست
سلام
فكر ميكنم شعرات كوششيين؟
وسطاش شعر وا ميرفت ولي در كل خوب بود
همانطور كه بار قبل اشاره كرده بودم شما در سرودن شعرهايي كه از قيد و بند وزن و قافيه بدر آمده باشند توانا تري.اين شعر شما هم نمونه اي از كارهاي خوب شماست ابتدا و انتهاي شعر عالي است اما در ميانه شعر يك نوع سستي ديده مي شود مثلا اين تكه را در نظر بگير:چقدر عاشق اين بوي گند پيدايي.يا خداي من نگاه كن در اوضاء
اين عبارات ضمن اينكه از بار موسيقايي شعر كم مي كنند نوعي ضعف معنايي هم دارند .در ضمن املاي و اژه اوضاع هم بد جوري تو ذوق مي زند.دوست خوبم يكي از مولفه هاي شعر موفق تازگي در مضمون است به اين معني كه مضمون از خود شاعر باشد و دوم اينكه مضمون كهنه نباشد و ملاك تازگي و كهنگي تاثير شعر در حيات فردي و اجتماعي مردمي استكه با همان زبان سخن مي گويند و زندگي مي كنند.در كل شعر نو يا شعر تازه شعري نيست كه افاعيل عروضي آن جابجا شده باشند و شاعر آندر قيد حيات باشد بلكه شعري است كه موضوع تازه اي را بيان كند و كهنه نشودو شالوده آن از خود شاعر باشد.روي اين اساس بايد شاعران امروز قدرت ذهنيشان را صرف اين كنند كه موضوعات جديدي وارد شعر كنند نه واگويي مطالبي كه بلا سروده شده اند.