سلام جناب رها ي عزيز

حيف ديگر که گلي باز نشد
چونکه در گوشه ي بازار خيال
مرد کوري مي گفت:
بشتابيد که گلدان ارزرها جان چه زيبا و با مضموني عالي و ÷يامي تکان دهنده!
و
راستي چه زود اين همه پيشرفت؟!!!

واقعن کيف کردم گرچه شعرهاي امروزي تلخ تلخ اند چون ايام همه تلخ اند
از گل و بلبل و سنبل چه نويسم صنما؟!
که دلم غرق به خون است از آن مي گويم

موفق تر باشي عزيز ام
در اين شماره از(نويد صبح) حتمن چاپ مي کنم

سلام

خيلي جالب بود

ما گلچين تقدير و تصادفيم
استواي بو و نبود
به روزگار طوفان موج و نور و رنگ
در اشکال گرفتار آمدم...

عالي بود رها جان

شعر و مضمون هر دو عالي

سلام
احسنت

آفرين شعر خوبي بود.موفق باشي

سلام بر شما

دوست عزيز شعرتان بسيار زيبا بود .علاوه بر اينكه مضمون پردازي هاي شما بديع و امروزي بودند بر وزن و قافيه هم كاملا مسلط هستيد و اين باعث مي شود كه بتوانيد راحتتر مفاهيم را به مخاطب القا كنيد .اين اولين نمونه شعر شما بود كه من مي خواندم و بسيار در من تاثير گذاشت .منتظر آثاري بهتر از شما هستيم

سلام از ابتداي شعر مشخص بود از سرودن اين شعر منظور و هدفي مشخص داري و اين بسيار عاليست پايان بندي شعرت بسيار محکم بود ... ممنون از اينکه شاعري شاعر بمان

سلام.آفرين بر تو

بابا

verry good

بسيار جالب بود ... باور كنين الان مي خواستم خبرتون كنم كه شما رودستم بلند شدي خيلي عالي بود ولي نمي دونم چرا اكثرا اين روزا ديگه هيشكي از اومدن بارون خوشحال نيست بر خلاف من

به هر حال اين پست و saveش كردم