شبانه با من عاشق نخوان شعر جدايي رابه ياد آور فقط يک بار تو روز آشنايي راهمان روزي که گشتم عاشق چشمان پاک تونمي دانستم اکنون مي نوازي بي وفايي رامگو با من دگر از رفتن و از بازي تقديرکه من باور ندارم طعم تلخ بي نوايي رانخوان از وا ژه هاي تلخ پرواز و صعود و اوجکه من طاقت ندارم درد سخت بي صدايي راحضور سبز تو در خاطراتم تا ابد با قيستکنار تو نويسم روي قلبم نام زيباي رهايي را