سلام دوست عزيزم ...
((شعرت را چون خيلي دوست داشتم )) ببخشيد!خيلي دوستت دارم برادر کوچيک شما آريو !شيطان من رافريب داد! با اجازه شما دوست عزيز از طرف مخاطب شعر(که نمي دانم کيست؟) جوابي کوتاه دادم ان شاالله بخشيده باشي من را ! شعرت را چون خيلي دوست داشتم
...
( همه خوابند ، و تو هم خوابي ،و روحت در پي نان است )
چشم ها را بايد بست !
پگاهي بلند
در بوم خيال کشيد (رها)
لبخند نغمه شقايق را
داس ها را بايد شکست!
خنديد غربت گيسوان طلاي گندم زا را
کيست ؟ که مي گويد مرا
(( ناني بنگار ز مهر ،سبد
غار غار کلاغ خفته را ))
منم ،آري،آدمک گندم زار
پاره پاره ،غرور لباس طنم
بنگار در اين هجمه هولناک شب،
لبان خشکيده ام را
اشک هاي ز کلاه بارانيت
چشم ها را بايد بست!
در بوم خيال کشيد.
لبخند نغمه شقايق را.....
........................................
ببخشيد همين جوي شيطان فريبم داد ! انشا الله بخشيد باشي
دوست عزيزت و برادر کوچيک شما (آريو آشوريان ماني نسب(م.م.ع)