• وبلاگ : گاه نوشته هاي (رها) محمد دليريان
  • يادداشت : همه خوابند
  • نظرات : 8 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام دوست عزيزم ...

    ((شعرت را چون خيلي دوست داشتم )) ببخشيد!خيلي دوستت دارم برادر کوچيک شما آريو !شيطان من رافريب داد! با اجازه شما دوست عزيز از طرف مخاطب شعر(که نمي دانم کيست؟) جوابي کوتاه دادم ان شاالله بخشيده باشي من را ! شعرت را چون خيلي دوست داشتم

    ...

    ( همه خوابند ، و تو هم خوابي ،و روحت در پي نان است )

    چشم ها را بايد بست !

    پگاهي بلند

    در بوم خيال کشيد (رها)

    لبخند نغمه شقايق را

    داس ها را بايد شکست!

    خنديد غربت گيسوان طلاي گندم زا را

    کيست ؟ که مي گويد مرا

    (( ناني بنگار ز مهر ،سبد

    غار غار کلاغ خفته را ))

    منم ،آري،آدمک گندم زار

    پاره پاره ،غرور لباس طنم

    بنگار در اين هجمه هولناک شب،

    لبان خشکيده ام را

    اشک هاي ز کلاه بارانيت

    چشم ها را بايد بست!

    پگاهي بلند

    در بوم خيال کشيد.

    لبخند نغمه شقايق را.....

    ........................................

    ببخشيد همين جوي شيطان فريبم داد ! انشا الله بخشيد باشي

    دوست عزيزت و برادر کوچيک شما (آريو آشوريان ماني نسب(م.م.ع)

    پاسخ

    داس داستانهاي من نه ان داس و چكش معروف است....بگذريم ممنون از خلاقيت و لطفت.....من به امين عدالت و برابري ...اكنده شدن نه زمين بلكه ادمي از ظلم مي نويسم.....خداي داسهاي قصهايم نگهدارت