تيک تاک تيک تاک...
شايد
شايد..
اين پگاه
ساحل،
در اين جزر
از قُل و زنجيرآبي فريب
در اين جيغ تاريک،
بِسَرايد آزادي بودنش را،
خورشيد،
هِنگامِه نبرد
با ابر سياه
املاءِ مي کند
بر بوم زرينش
اين سرود غريب را،
لحظه اي درنگ
نه نه......
چشم هايم را لطيف
مي بندم،
اين پگاه را خواهم انديشيد
اي هوش ظريف..
امواج خروشان،
ساحل آرام،
اين جدال تاريک
به يقين رنگ مرگ را
خواهد چِشيد،
اين سنگ غريب...
مي گذرم
.........( ادامه در يا داشت بعدي)