• وبلاگ : گاه نوشته هاي (رها) محمد دليريان
  • يادداشت : خدايا درد چيست
  • نظرات : 4 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    lممنون ازوبلاگ زيبايتان-خيلي شعرات قشنگ هست -بهت تبريك ميگم
    پاسخ

    سلام هخام...اسيرتم داداشي......ممنون اومدي
    عزيزم شعرات خيلي زيبابود.ممنون ازشعراي قشنگت
    + مجيد خان 
    اين شعرات بعضيهارو ديوونه ميکنه
    [گل][گل][گل][گل]
    از
    "بي قراري هاي کُفرآميزمان"
    با من بگو.
    منتظرتون هستم
    [گل][گل][گل][گل]

    خداوندا تو مي داني


    خداوندا تو مي داني عدالت نيست

    زيبا بود مثل هميشه...ببخشيد دير اومدم به وبتون...منتظر شعر جديدي ازتون ميمونم..موفق باشيد
    يا حق
    پاسخ

    ممنون و سپاس .يا حق
    + خيلي نامردي 


    تاحالا نقش مزاحم و اضافي رو بازي نکرده بودم تو زندگيم.

    اينم يه تجربه اي بود.

    بقول خودت اين نيزبگذرد

    پاسخ

    من كه معدرت خواهي كردم... فقط من با دوست عزيزي اشتباه گرفتم شما را ...اميدوارم معذرت خواهي مرا بپذيريد.خداوند گيلاس يار شما...دوباره به من سر بزنين با اشعار زيباتون....خواهشا اشتباه منو ببخشيد دوست عزيز
    + بي خيال 


    سلام !

    به نظرم يک اشتباه بزرگ کردي؟

    من تا حالا بجز اين چند بار که نوشتم سر به اين وبلاگ نزدم!

    اين که نوشتي سر در نمي آورم کي مي گي؟

    اگر فکر شما را مشغول کرده ام تا ديگه نيايم!

    ببخشيد من هيچ گونه آشناي با شما ندارم فقط چون شعر نوشته بوديد گفتم شايد يک راهنمايي کنيد مرا؟

    خواهش مي کنم نظرات راجب به نوشته هايم بگو؟لطفا!

    پاسخ

    سلام من معذرت مي خوام....من فكر كردم از دوستان قديم ميهن هستيد...معذرت خواهي مرا بپذيريد.چون گفتيد خودت ميشناسيم .من فكرم تنها به يكي از دوستان رفت...اميدوارم اين اشتباه منو ببخشيد...دوباره شعر بفزستيد و البته ادرس وبلاگتان را هم
    + خودت ميدوني كيم 


    پاسخ

    من اسمان نيم كه برايت سحر كنممن ماهناب نيم كه برايت صفا شوممن تابش ترانه سرد سكوت خويشمن را ببخش كه رفتم .كه بي وفا شوم
    + بي خيال 

    ( ببخشيد)....

    فرو خواهم برد

    تاريکي تقدير

    حيرانيم را،

    پس مرا به لطافت

    گريه کن

    در پنجره سپيد خيالت،

    ......لحظه ها

    لحظه ها

    کجاييد؟

    وا مي نهم

    طن ظريفم را،

    .... تيک تاک تيک تاک

    پس غربتم را

    دگر بار

    وزيدن بگيريد،

    تا شايد

    آرام بگيرد

    نيش خنده فريب (بودنم)،

    .... و بِسرايد لطيف،

    پرواز،

    آخرين اولين

    تاريکي،

    مرگ را....((ادامه دارد))

    ((رؤياي خيال))

    ....................................

    تشکر فراوان..... لطفا نظرت را بگو؟ خواهش مي کنم !ببخشيد

    اشتباه کردم!معذرت مي خواهم!

    پاسخ

    سلام....چرا اين طوري اومدي؟؟؟؟چرا تا حالا نگفته بودي شعر ميگي....اونم تا اين حد زيبا.....تو ببخش كه من يهو رفتم...چون موندم...خودت ميمي دوني اگه مي موندم ...همه چيزمو از دست مي دادم.....
    + بي خيال 

    ..... پس مرا به لطافت

    گريه کن

    در پنجره سپيد خيالت...

    .......لحظه ها

    لحظه ها

    کجاييد؟

    وا مي نهم

    طن ظريفم را،

    ... تيک تاک

    تيک تاک..

    پس غربتم را

    دگر بار

    وزيدن بگيريد،

    تا شايد آرام بگيرد

    نيش خنده فريب (بودنم)،

    .. و بِسرايد لطيف،

    پرواز،

    آخرين اولين

    تاريکي،

    مرگ را.. ((ادامه دارد))

    ((رؤياي خيال))....

    ..................................

    تشکر فراوان .. لطفا نظرت را از اين شعر دريغ نکن؟

    تشکر مي کنم...

    پاسخ

    دوست عزيز شعر هايت قشنگ است و خواندني هر چند من خودم طرفدار اشعار داراي اهنگ هستم اما اشعارت بسيار زيباست....در ضمن معرفي كن خودتو دوست من.....
    + بي خيال 

    ((نشانه))

    لحظه اي درنگ

    آري

    آري..

    من همانم،

    اي سايه آشنا

    قاصدک حيران،

    که لحظه اي

    به بلنداي حضور

    بر بوم خانه ات ،

    گريست (بودن)را،

    و تو دريغ نکردي

    به آيين مهر،

    آينه حوض فيروزه اِيد را،

    ... پلکي خواهم زد

    نگاه ايستاده را،

    آهي سرد گرم

    دگر بار

    فرو خواهم کرد،

    تاريکي تقدير

    حيرانيم را،

    ........((ادامه در ياداشت بعد))

    + بي خيال 
    آرام آرام..

    نداي شکست

    در گلوي به رنگ

    بي رنگي خفته،

    مي نگارد

    ساحل،

    حقيرانه تر

    از ديروز و امروز

    .......... و فردا

    ((رؤياي خيال))

    ......

    ببخشيد ! لطفا نظرت را بگو؟

    پاسخ

    خيلي زيبا بود .به عنوان يك خواننده لذت بردم از اشعارتون.حس عجيبي داره انگار يه حس روحاني پشت ابيات.البته فقط بعنوان يك خواننده عرض ميكنم فوق العادست. كاش نشاني مي گذاشتين منم يه سر بهتون بزنم...
    + بي خيال 
    ...... لحظه ها مي گذرند

    تيک تاک تيک تاک...

    شايد

    شايد..

    اين پگاه

    ساحل،

    در اين جزر

    از قُل و زنجيرآبي فريب

    در اين جيغ تاريک،

    بِسَرايد آزادي بودنش را،

    خورشيد،

    هِنگامِه نبرد

    با ابر سياه

    املاءِ مي کند

    بر بوم زرينش

    اين سرود غريب را،

    لحظه اي درنگ

    نه نه......

    چشم هايم را لطيف

    مي بندم،

    اين پگاه را خواهم انديشيد

    اي هوش ظريف..

    امواج خروشان،

    ساحل آرام،

    اين جدال تاريک

    به يقين رنگ مرگ را

    خواهد چِشيد،

    اين سنگ غريب...

    مي گذرم

    .........( ادامه در يا داشت بعدي)

    + بي خيال 

    به ساحل خيال مي روم،

    چه حقيرانه

    بر خويشتن

    مي نگارد،

    رد پاي زمخت بودنم را،

    و اين امواج خروشان

    آرام آرام ....

    مي گُستَراند

    چتر غرور بودنش را،

    در اين نزديکي دور

    شِن زار ساحل

    بر بُلنداي سايه اش،

    ايستاده

    آري به يقين

    ايستاده...

    انگشت در دهان

    از اين حجمه غريب،

    وآن تک سنگ

    مي برد،

    بودنش مرا از هوش،

    آويخته بر لبانش

    فريادي خفته،

    .....

    ادامه در ياداش بعدي

    + بي خيال 

    ...آويخته ام،

    عباي پاره پاره بودنم را

    بر پنجره رؤياي خيالت
    نمي دانم اين فصل را

    به مهر،

    با من مي خواني؟

    يا نيش خندي

    مي نگاري،

    بر غربت پژمرده

    نگاه چشم هايم........((ادامه دارد))

    ((رؤياي خيال))...........

    .......................................

    در ياداشت بعدي شعري را مي نويسم لطفا نظرت را بگو خواهش مي کنم؟

    پاسخ

    سلام .چرا بدون اسم دوست عزيز؟ شعر خيلي قشنگه اگر برا خودتون بهتون تبريك ميگم. به نظر من يعني مگه من بودم به جاي مي نگاري .كلمه مي زدي استفاده مي كردم.فوق العادست.نمي دونم چرا احساس ميكنم اشنا هستين.
       1   2      >