گفتند سالي که نکوست از بهارش پيداست
باور نکنم که اين خيالست خطاست سالي که گذشت خوش نبود اي ساقي گر بود بگو رفيق بي دوست کجاست
درسينه ي ما اتشي از دوري صد دوست بپاست خوش باد کسي که نيست در بند رهاست اي کاش بخير بگذرد باز بهار
اگاه ازين بهار کسي نيست خداست